اینجا آخرالزماناست رفیق .....
این جا آخر الزمان است رفیق...
روایتی بد ، خوب و سخت
بد !
همان جا که من و تو در آن زندگی می کنیم . سرزمینی که به خاطر ظلمی که گذشتگانش به خودشان کردند از نعمتی بزرگ محروم شد و آیندگانش هم به کرده ی آنان راضی شدند!!! محله ای که تاریک است و تاریک . می پرسی چرا؟ چراغ ندارد؟ داشت . شکستند . ساکنین فعلی هم به تاریکی عادت کرده اند . آخر چراغ ندیده اند . پرنور ترین چیزی که دیده اند همان شمعی بوده که هر چند قدم یکی روشن است تا به چاه نیفتند و سرشان به جایی نخورد . اما چه فایده؟ خیلی هایشان سر و پا شکسته اند .
همان جا که امام صادق علیه السلام فرمودند : نگه داشتن دین در آن زمان مانند نگه داشتن آتش در دست است . چقدر سخت . اما آیا من به اندازه ی آتش در کف دست سختی می کشم؟ نمی کشم؟! یعنی دین ن...؟!!!
همان جا که اهلش یتیم معرفی شدند . یعنی ما . یتیم؟ آری اما یتیم به دلیل نداشتن امام . از پدر مهبان تر است . باور کن . (تو قسمت خوب متوجه میشی .)
همان جا که شخص صبح دیندار از خانه خارج می شود و بی دین به خانه باز میگردد .
همان جا که از دین نماند مگر اسم او . همان ها که دین را به دنیا بفروشند . همان زمان که حرام ، حلال شود و حلال ، حرام . همان جا که امر به منکر و نهی از معروف کنند .(دقت کن! امر به معروف و نهی از منکر نیست ها) نماند از قرآن مگر رسم او .شنیدن قرآن بر مردم سخت باشد و شنیدن باطل ، سبک و آسان . ربا و مال های شبهه ناک را حلال شمردند .
همان جا که ... .
خوب!
برادر یا خواهری که بد رو خوندی (شایدم نخوندی ! حتما برگرد بخون ) شاید با خودت فکر کنی که به ما ظلم شده که در آخرالزمان زندگی می کنیم . پس خوب رو بخون .
این جا آخر الزمان است رفیق ...
همان جا که من و تو در آن زندگی می کنیم . همان جا که زمان امامت کسی است که بهانه ی خلقت است . همان بهانه ی خلقتی که 124 هزار پیامبر (علی نبینا و آله و علیهم السلام ) آرزویش را داشتند . همان زمان که امام صادق علیه السلام فرمودند : اگر مهدی را درک کنم روزهای زندگی ام را خدمتش می کنم . امام صادق علیه السلام؟ رئیس مذهب جعفری؟ استاد 4 هزار شاگرد؟ آرزوی خدمت به مهدی عجل الله فرجه؟ کجا زندگی می کنیم؟ آخرالزمان؟ همان که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چقدر مشتاقم برادرانم را ببینم . عرض شد آقا مگر ما برادران شما نیستیم ؟ فرمود :نه . برادران من در آخر الزمان می آیند . من را ندیده قبول دارند . به سیاهی روی سفیدی ( شاید همان نوشته های کتاب ) ایمان می آورند . همان آخر الزمان که می توان یکی از 313 یار امام زمان عجل الله فرجه شد . آری فقط ما آخر الزمانی ها هستیم که می توانیم . چون در روایت هست که تمام 313 نفر از زندگانند . یعنی سلمان و ابوذر هم نمی توانند . و همه جوان اند و پیر در آن ها بسیار کم است و مانند نمک در طعام . 50 خانم هم همراهشان اند .
خلاصه با تمام سختی هایش خدارا شکر که در این ایام زندگی می کنیم .
سخت!
این جا آخر الزمان است رفیق ...
همان جا که من و تو در آن زندگی می کنیم . همان جا که امام ما نزدیک 1173 سال است که منتظر 313 یار است که خالص باشند . از خودشان هیچ ادعایی نداشته باشند و همه چیزشان از آن آقا باشد . همان ها که در روایت است از شیر دلیر تر اند و از نیزه کاری تر . آه چقدر سخت است یار واقعی شدن ، که حضرت در آن تشرف وقتی آن عالم به حضرت آب داد . آقا را نشتاخت . گفت سید این آب را بخور و برای فرج امام زمان عجل الله فرجه دعا کن . بعد حضرت فرمودند : اگر من را به اندازه ی همین لیوان آب از خدا طلب می کردید ظهور واقع میشد!!! (آقا جان شرمنده ام )
آری سخت است خوب شدن . سخت است از دنیا گذشتن . سخت است آتش در کف دست نگه داشتن حتی به خاطر امام زمان!!! سخت است طعنه شنیدن ( شنیدم رو دیوار های بحرین برای بچه شیعه های بحرینی با طعنه نوشتن : این مهدیکم؟ مهدی شما کجاست؟ آقا بیا . چهره عیان کن که بدانند خلق ، شیعه ی تو بی کس و بی یار نیست . ) سخت است مهزیار شدن . همو که 20 سفر سختی کشید و رفت حج .
سفر آخر رسید خدمت آقا .
به نظرت چی گفت و چی شنید؟ گفت آقا خیلی منتظرت بودم ؟ خیلی سختی کشیدم؟ نه!!! آقا بهش فرمودند : کنا نتوقعک لیلا و نهارا... ما شبانه روز منتظر تو بودیم . چرا دیر آمدی؟؟؟ (حالا دیدی آقا خیلی مهربونه؟) اونقدر مهربونه که تو سرداب مقدس برای گناهان ما استغفار می کنه و اشک می ریزه .
روی تو گل انداخت ز شرم گنه ما
ما از گل روی تو خجالت نکشیدیم
سید بن طاوس به فرزندش فرمود فرزندم راه باز است... راه رسیدن به امام زمان باز است...
اما سید کو مرد راه؟ کو آنکه خواسته ی امامش را بر خواسته ی خودش مقدم کند تا سلمان شود؟ او سلمان بود که خواسته های علی علیه السلام را به خواسته های خودش مقدم می کرد . همین بود که شد منا اهل البیت .
گفتم سلمان یادم از آرزویش افتاد . از حضرت پرسید آقا جان آیا من هم در دوران مهدی شما باز میگردم؟ جواب شنید آری . سلمان پس از آن دیگر هیج جیز برایش اهمیت نداشت . دنیا سخت باشد یا آسان .
خدایا خواسته ی سلمان را هم در حق ما محقق کن . تا باشیم . روز ظهورش را ببینیم . اما فقط بودن مهم نیست . در رکاب بودن مهم است . در صف سربازان بودن مهم است . چشم گفتن به فرمایشات امام مهم است . راستی اینجا آخر الزمان است رفیق . همان جایی که من و تو در آن زندگی می کنیم . و همان جا که اگر توانستی امام را یاری کنی در ظهور هم می توانی و گر نه آنجا هم درجا خواهی زد . همان جا که اگر توانستی واقعا سربازش باشی در ظهور هم ان شاء الله سرباز می مانی . ولی اگر سربارش بودی کلاهت پس معرکه است .
سرباز یا سربار ؟ فرقش یک نقطه است . انتخاب با خودت .
یا علی مدد