نسل ظهور

آخرین مطالب

پیوندهای روزانه

اولین جلسه ی اعتقادات برای نوجوانان

شنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۵، ۰۹:۴۸ ب.ظ

اثبات خدا برای نوجوان :

برای اثبات وجود خداوند براهین متعددی اقامه شده است که بعضی برای همه قابل فهمند و بعضی نیاز به تاملات دقیق فلسفی دارند یکی از براهین همه فهم و در عین حال متقن و قوی برای اثبات خداوند، برهان نظم است. این برهان از دو مقدمه تشکیل می شود:

1- در هر گوشه ای از جهان، آثار نظم و حساب و قانون و هدفمندی به چشم می خورد.

2- هر دستگاهی چنین باشد، سازنده ای عالم و عاقل دارد.

هر یک از این دو مقدمه را با ذکر دلایل و شواهد ثابت می کنیم:

مقدمه اول:

هر بیننده ای با اندک تاملی در دنیای اطراف خود پی به وجود نظم عظیم در عالم هستی می برد. کشف و اکتشافات در علوم نیز به این امر کمک می کنند. برای مثال به چند نمونه اشاره می کنیم:

1-   کره زمینی که در آن زندگی می کنیم با تمام عظمتی که دارد در مقابل مرکز منظومه شمسی یعنی قرص خورشید، به اندازه ای کوچک است که اگر یک میلیون و دویست هزار کره زمین را روی هم بگذارند، تازه به اندازه قرص آفتاب می شود. از سوی دیگر منظومه شمسی ما، جزئی از یک کهکشان عظیم بنام راه شیری است. جالب است بدانیم در کهکشان ما بیش از یکصد میلیارد 000/000/000/100 ستاره وجود دارد که خورشید تنها یکی از ستاره های متوسط آن محسوب می شود. از سوی دیگر در این جهان بزرگ، آنقدر کهکشان وجود دارد که از حساب و شماره بیرون است و هر قدر تلسکوپهای نجومی عظیمتر و مجهزتر می شوند، کهکشانهای تازه ای کشف می شود. بر اساس نظریه نیوتون مبنی بر جاذبه عمومی، قانون جاذبه عمومی به ضمیمه قوه گریز از مرکز به تمام سیارات حکمفرماست و در هر یک از سیارات، این دو قوه به طور متعادل وجود دارد و... و همین نیوتون معروف است که می گوید: «درباره آفریدگار جهان و خداوند هرگز شک نکنید زیرا معقول نیست ضرورت و علت و معلول فاقد شعور، به تنهایی رهبر وجود باشد....بلکه همه این امور حتما باید از مبدأی سرچشمه گرفته باشد که دارای علم و حکمت و اراده است.»

 2-   به گفته دانشمندان اگر قشر خارجی کره زمین ده پا ضخیم تر از آنچه هست می بود، اکسیژن یعنی ماده اصلی حیات وجود پیدا نمی کرد یا اگر عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلی بود، کلیه اکسیژن و کربن زمین جذب می شد. اگر هوای محیط زمین، اندکی از آنچه هست رقیق تر می بود اجرام سماوی و شهابها دائما به سطح زمین می رسیدند و هر گوشه آنرا مورد اصابت قرار می دادند.

    کوچکترین ذره عالم، یعنی اتم، خود ساختمانی بسیار شگفت آور دارد که شرح این شگفتیها مجال جداگانه ای می طلبد.

بخاطر وجود این همه آیه و نشانه در عالم هستی است که خداوند در قرآن مجید می فرماید:( ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لآیات لاولی الالباب، مسلما در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز نشانه های روشنی برای صاحبان خرد و عقل است). 

مقدمه دوم:

تردیدی نیست که هر انسان فهیمی با مشاهده نظم و دقت پی به وجود ناظم می برد و هرگز آنرا ناشی از تصادف نمی داند. برای روشن تر شدن مطلب از راه حساب احتمالات مسأله را تبیین می کنیم.

کتاب صد برگی را در نظر بگیرید که اوراقش به هم ریخته است. این کتاب را به نابینایی می دهیم تا اوراق آنرا به صورت تصادفی مرتب کند، روشن است که اولین برگی که به عنوان برگ شماره 1 بر می دارد، احتمال 1 بودن آن یک درصد است. آنگاه برگ دوم را بر می دارد، احتمال اینکه این برگه شماره 2 باشد، یک در 99 است و لذا احتمال اینکه ایندو برگ به ترتیب 1 و2 باشند، حدود یک در ده هزار است.  سپس برگ سوم را بر می دارد، احتمال شماره 3 بودن آن یک در 98 است و لذا احتمال اینکه به ترتیب برگ های 1 تا 3 را برداشته باشد، حدود یک در یک میلیون است. و همینطور تا پایان کار در پایان احتمال اینکه کل کتاب به ترتیب چیده شده باشد یک در یک با 200 صفر روبروی آن است!

حال شعری زیبا با مضامین بسیار عالی و تشبیهات بسیار لطیف را در نظر بگیرید، آیا هیچ کس به خود اجازه می دهد که بگوید احتمال دارد طفل خردسالی با مدادش صفحه ای را خط خطی کرده باشد و این شعر را پدید آورده باشد؟!

وقتی در مورد یک کتاب یا یک شعر نمی توان حضور ناظم را نادیده گرفت آیا امکان دارد جهان هستی با این همه نظم و دقتی که دارد تصادفا و از روی اتفاق پدید آمده باشد و هیچ ناظم و مدبری نداشته باشد؟!

بنابر این برهان نظم با زبان ساده و گویای خود برهانی متقن و محکم برای اثبات خداوند است.

 

چند تا داستان در این مورد :

داستان اول:
 روزی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با اصحاب خویش از کنار
پیرزنی عبور کردند که با چرخ دستی نخ ریسی می کرد. از او پرسید: خدا را به چه دلیل
شناختی؟ پیرزند دستش را که به دسته چرخ بود، برداشت و چرخ ایستاد. پیرزن گفت: به
این دلیل، همچنان که این چرخ دستی نیاز دارد برای چرخیدن، چرخ عظیم جهان که همواره
در گردش است، دستی مقتدر می گرداند.

داستان
دوم
:
 در زمان قدیم پادشاهی بود که به خدا ایمان
نداشت اما وزیری داشت که خدا پرست بود. هر چه وزیر برای اثبات خدا دلیل می آورد،
شاه قبول نمی کرد تا این که وزیر دستور داد در یک بیابان دور افتاده که هیچ
ساختمان و درختی نبود، یک ساختمان خیلی خوبی ساختند و اطراف آن را درخت کاری کرده
و جوی های آب در زیر درختان جاری ساختند. یک روز وزیر، پادشاه را به شکار دعوت
کرد. پادشاه نگاهش به آن ساختمان افتاد و از وزیر پرسید: در زمان های گذشته که
برای شکار به این جا می آمدیم، چنین ساختمانی نبود. چه کسی این ها را ساخته است؟

وزیر
پاسخ داد: این ها خود به خود به وجود آمده اند. پادشاه گفت: مرا مسخره می کنی؟ این
چه حرفی است که می زنی؟ آیا می شود که این ساختمان زیبا خودش ساخته شده باشد؟ وزیر
گفت: وقتی بنای این ساختمان محقر و کوچک بدون بنّا غیر ممکن باشد، چگونه می شود که
بنای آسمان ها و زمین و موجودات بسیاری که روی آن هستند، بدون آفریدگار باشد؟!
پادشاه متوجه شد و به وجود خدا اعتراف کرد.

 

داستان سوم:

نیوتن
برای اثبات خدا به دوست ملحد خود از ماکت منظومه شمسی استفاده کرد.ماکتی از منظومه
شمسی که با زدن کلیدی سیارت طراحی شده به در خورشید می چرخیدند. دوست نیوتن با دیدن این صحنه اولین سوالش این بود این ساخته کیست؟ نیوتن در
جواب گفت خود به خود به وجود آمده است! دوستش پرسید مگر می شود چیزی به این زیبایی
و دقت خود به خود به وجود آمده باشد؟ نیوتن از فرصت استفاده کرده وگفت چطور می شود
که این ماکت نمی تواند بدون سازنده و خالق باشد ولی نمونه بسیار بزرگتر و دقیقتر و
زیباتر آن که همان منظومه شمسی است بدون خالق باشد

امیدوارم لذت برده باشید .

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی